ريخت شناسي مجموعه هاي امنيتي منطقه اي در محيط پيراموني ايران

مجموعه هاي امنيتي منطقه اي در محيط پيراموني ايران

 

اصطلاح مجموعه امنيتي منطقه‌اي (Regional security complex)، نخستين‌بار به طور مشخص در دهه شصت در آثار افرادي چون ويليام تامس و گرايد (Graid) به كار رفت.
اين افراد ضمن به كار بردن اين اصطلاح كوشيدند تعريفي از آن ارائه دهند. در تعريف آنها، مجموعه امنيتي منطقه‌اي، عبارت از مجموعه‌اي متشكل از دولت‌هايي است كه حفظ امنيت هريك در گرو حفظ امنيت ديگري و تهديد امنيت يك عضو به منزله تهديد امنيت ساير اعضا تلقي مي‌شود.
اما اين اصطلاح به طور مبسوط و بارز در نوشته‌هاي باري‌بوزان (Barry Buzan) گنجانده شد و به عنوان يك مفهوم كليدي در ادبيات روابط بين‌المللي وارد شد.
بوزان با ارائه يك تعريف جامع، مجموعه امنيتي منطقه‌اي را چنين تعريف مي‌كند:
«تعدادي از كشورها كه در يك حوزه جغرافيايي مشخص و مرتبط پيرامون هم قرار دارند و حفظ امنيت يكي به منزله حفظ امنيت سايرين بوده و تهديد امنيت يك عضو به مثابه تهديد امنيت ساير اعضا تلقي مي‌شود.»
در تعريف بوزان از مجموعه امنيتي منطقه‌اي پاره‌اي از شاخصه‌ها به چشم مي‌خورد كه به آنها اشاره مي‌شود:


1- حوزه جغرافيايي مشترك: طبق تعريف بوزان يك مجموعه امنيتي منطقه‌اي، كشورهايي را شامل مي‌شود كه به لحاظ فيزيكي و جغرافيايي، اشتراك داشته و در محيط يكسان قرار دارند.
2- منافع مشترك: چنين كشورهايي از منافع يكسان برخوردارند، به نحوي كه تامين منافع هر عضو به منزله تامين منافع اعضاي ديگر است، اين منافع مي‌توانند در حوزه‌هاي سياسي، امنيتي، اقتصادي و فرهنگي تعريف شوند.
3- تهديدات مشترك: آنچنان كه منافع كشورهاي عضو مشترك است. تهديدات وارده از جانب عناصر خارجي نيز مي‌تواند مشترك باشد. اين تهديدات در اشكال مختلف و فراخور محيط جغرافيايي و ژئوپلتيك، شكل حكومت‌ها و نحوه تعامل آنها با محيط پيراموني و فراموني دامنه مي‌يابند.
اين سه شاخصه، شاكله‌هاي اصلي تعريف بوزان از يك مجموعه امنيتي منطقه‌اي هستند. به اين ترتيب مي‌توان گفت بوزان در تعريف خود از اين اصطلاح حوزه امنيت را بسيط ساخته است. وي در تعريف امنيت، آن را صرفا امنيت نظامي يا سياسي نمي‌داند و معتقد است اقتصاد و حتي محيط‌زيست حوزه‌هاي مفهومي امنيت هستند.
از اين رو، اطلاق عنوان مجموعه امنيتي منطقه‌اي، به مجموعه‌اي از اعضا، زماني صورت مي‌گيرد كه اين كشورها خود را به شكل زنجيره‌وار و مدور در كنار هم يافته و اجازه نمي‌دهند عنصر يا عناصر خارجي امنيت و منافع ملي آنها را تهديد كنند.
در هر مجموعه امنيتي منطقه‌اي، طبق نظر بوزان، شاخصه‌هايي وجود دارد كه علل و مسبب نزديكي كشورهاي عضو به يكديگر مي‌باشند.
اين شاخصه‌ها به غير از سه شاخصه اصلي ياد شده مي‌توانند اشكال گوناگوني به خود گيرند. به عنوان مثال، كشورها براساس شاخصه‌هاي خاص محيط جغرافيايي و ژئوپلتيك خود گرد هم مي‌آيند و ممكن است در حوزه جغرافيايي داراي خصايصي باشد كه حوزه ديگر آن را دارا نيست اما به طور كلي، عناصر شاكله اصلي، يكسان‌اند. با اين فرضيات، بحث راجع به محيط‌هاي امنيتي پيرامون ايران، آسان‌تر مي‌نمايد.


براساس مطالعات شناخت‌شناسي، نگارنده، چهار محيط‌ امنيتي در حوزه پيرامون ايران را قابل تعريف مي‌داند كه با شاخصه‌هاي مطروحه در تعريف بوزان مطابقت داده مي‌شود.
اين مجموعه‌ها عبارتند از:


1- مجموعه امنيتي منطقه‌اي شرق


2- مجموعه امنيتي شامات


3- مجموعه امنيتي منطقه‌اي جمهوري‌هاي آسياي مركزي و قفقاز


4- مجموعه امنيتي منطقه‌اي كشورهاي حاشيه خليج‌فارس.


در اين پژوهش، كوشيده‌ام خصايص هريك از اين مجموعه‌ها را تشريح نمايم. در ادامه، نحوه ارتباط و تعامل ج.ا.ا با هر مجموعه را از نظر گذرانيده‌ام.
لازم به ذكر است كه بدانيم در بررسي و تنظيم روابط امنيتي، مي‌بايست ادراك صحيحي از مقوله امنيت و عوامل تهديدكننده آن، داشته باشيم و ابعاد آن را شناسايي كنيم. در اين راستا، پنج‌ بعد نظامي، سياسي، اقتصادي، فرهنگي و زيست‌محيطي براي امنيت در نظر گرفته مي‌شود. بعد نظامي امنيت سنتي‌ترين محور و بعد اساسي آن است و عبارت از ميزان قابليت نيروهاي مسلح يك كشور براي حفاظت از حكومت و ملت در مقابل تهديدات مي‌باشد.
ابعاد ديگر يعني سياست‌سازي به عنوان بخش حياتي عنصر امنيت، امنيت اقتصادي به معناي ارتقاي سطح زندگي مردم، بعد فرهنگي به معناي ميزان تحمل، انسجام و همزيستي مسالمت‌آميز و بالاخره جديدترين جنبه امنيت يعني زيست‌محيطي و فقط اكوسيستم فيزيكي، به همراه بعد نظامي آن، سازندگان مقوله امنيت هستند.
با توجه به اين مباحث، شناخت‌شناسي محيط‌ پيراموني امنيتي ايران، صورت مي‌گيرد. اين محيط با توجه به ابعاد مطروحه امنيت، محيطي ناهمگن و توام با رقابت- همكاري است.
وجود تنوعات قومي، زباني، فرهنگي و مذهبي موجب واگرايي در اين فضا شده است. با اين حال نشانه‌ها و اميدهاي رو به رشدي براي بسط ائتلاف‌هاي امنيتي و تعاملات مبتني بر دفاع مشترك ميان كشورهاي پيراموني ايران وجود دارد كه آينده را براي حركت به سوي ايجاد سيستم‌هاي امنيت دسته‌جمعي روشن مي‌سازد.

Regional security complex

1- مجموعه امنيتي منطقه‌اي شرق
منظور از مجموعه امنيتي منطقه‌اي شرق كشورهاي افغانستان، پاكستان، تاجيكستان و ازبكستان است. اين كشورها در شكل يك زنجيره تسلسل‌گونه حوزه جنوب شرق آسيا را به آسياي مركزي مرتبط مي‌كنند. در اين مجموعه ويژگي‌هاي زير به چشم مي‌خورند:


1- جغرافياي بسيط مشترك؛ در اين مجموعه، كشورهاي عضو در حوزه ژئوپلتيك سياسي قرار دارند كه از چهارسو با چهار منطقه مهم جهان در ارتباط است. از جنوب با حوزه جنوب و جنوب شرق آسيا و شبه‌ قاره‌هند، از شمال و شمال‌شرق با حوزه آسياي مركزي از شرق با شرق آسيا و از غرب با خاورميانه.
اين ژئوپلتيك بسيط و حساس، اعضاي مجموعه را در تعامل و ارتباط قابل‌توجهي قرار داده است.
2- ترانزيت؛ ترانزيت به معناي معبر عبور كالا و كاروان‌ها، اين چهار كشور را در معرض، ايجاد يك پل ارتباطي مشترك قرار داده است.
عبور قانوني و يا غيرقانوني كاروان‌هاي تجاري و يا حمل اسلحه و موادمخدر، اعضاي مجموعه را نيازمند وضع قوانين ترانزيتي ساخته و در نتيجه، عنصر حفظ امنيت مرزها را پررنگ‌تر مي‌نمايد.
3- سرحدات آسيب‌پذير؛ مجموعه امنيتي منطقه‌اي شرق از آسيب‌پذيري نسبتا بالاي سرحدات برخوردار است. در اين مجموعه، سرحدات به دليل واقع شدن در شاهراه‌هاي اساسي ارتباطي ميان نقاط مختلف جهان، به شدت در معرض تهديدات خارجي و تعرضات قرار دارند و از اين رو تهديد امنيت هر عضو، امنيت ساير اعضا را به مخاطره مي‌اندازد.
در اين مجموعه امنيتي، ايران به دليل همسايگي با دو كشور افغانستان و پاكستان و واقع شدن در نقطه اتصال مجموعه با ساير اعضا جايگاه ويژه‌اي دارد.
در هر سه مورد ايران، از تعيين‌كنندگي بسزايي برخوردار است و با توجه به قرابت فرهنگي كه كه با هر چهار كشور دارد، مي‌تواند به مثابه پاشنه آشيل مجموعه مزبور عمل كند.
ايران به دليل آنكه به آب‌هاي آزاد دسترسي دارد، حوزه‌هاي نفتي سرشار در اختيار دارد و از قدرت نظامي- تكنولوژي و فناوري برتر تسليحاتي برخوردار است، عضو مهمي در اين مجموعه خواهد بود. در تحليل امكان‌سنجي حضور ايران در مجموعه امنيتي شرق بايد گفت كه در اين مجموعه ايران منافع و تهديدات مشترك قابل توجهي با اعضا داشته و از اين رو بازيگر و عنصر فعال آن خواهد بود. به خصوص آنكه حفظ امنيت مرزهاي شرقي با توجه به گسترش تهديدات روزافزون وارده از جانب فعالان بين‌المللي حمل سلاح و موادمخدر چشمگير مي‌باشد.

 

2- مجموعه امنيتي منطقه‌اي شامات
شامات شامل كشورهاي اردن، فلسطين اشغالي، سوريه و لبنان است. اين كشورها، جملگي در حاشيه شرقي درياي مديترانه قرار دارند. اين مجموعه متشكل از چهار كشور عربي است. عناصر عربيسم و ايدئولوژي اسلامي دو عنصر كليدي مرتبط‌كننده اين كشورها به يكديگر است.
در اين مجموعه فلسطين اشغالي از وضعيت ويژه‌اي برخوردار است. اشغال اراضي فلسطيني كه قدمتي بيش از نيم‌قرن دارد، مسائل مجموعه حاضر را به مسائل جهان اسلام مرتبط مي‌نمايد. اعضاي مجموعه در حاشيه شرقي مديترانه قرار دارند با دسترسي به آب‌هاي اين دريا عملا پايگاه‌هاي دريايي نظامي مشترك خواهند داشت. اين كشورها، در معرض يك نياز مشترك براي تشكيل يك مجموعه امنيتي منطقه‌اي قرار دارند.
البته نظام سياسي و ساختار حكومتي كشور اردن تاحدودي با سايرين متفاوت بوده و داراي رويكردي متمايل به نظام‌هاي سياسي غربي است.در كنار اين كشور، سوريه و لبنان به لحاظ اهداف و مقاصد سياسي منطقه‌اي به يكديگر متمايل‌تر بوده و از تشابه بيشتري برخوردارند. فلسطين اشغالي نيز منافعي نزديك‌تر با دو كشور ياد شده دارد.
در مجموعه امنيتي منطقه‌اي شامات، هر چهار كشور با بحران داخلي مواجه‌اند و به نحوي در معرض درگيري با گروه‌هاي مخالف قرار دارند و از اين رو پروسه حفظ امنيت و منافع ملي براي آنها محسوس و اساسي است.
ارتباط ايران با مجموعه حاضر بيشتر از آن جهت حائز اهميت و دقت‌نظر است كه حضور عنصر فلسطيني تعريف جديدي از «مجموعه امنيتي منطقه‌اي شامات» به دست مي‌دهد و براي ج.ا.ا از بار ارزشي نيز برخوردار خواهد شد.
استراتژي اتحاد متقابل ايران با سوريه و لبنان، اهرم‌هاي قدرتمندي را در اختيار ايران قرار خواهد داد كه مي‌تواند مركزيت و رهبريت مجموعه را به دنبال داشته باشد.
جداي از عنصر عربيسم، فاكتور ديدگاه مشترك هر سه كشور در قبال قضيه فلسطين و تعريف آنها از دشمن مشترك، عامل نزديكي و قرابت سه كشور است.
گرايش ديدگاه‌هاي ايدئولوژيك هر سه كشور به خصوص درباره نحوه تعامل با غرب و آمريكا و اسرائيل ابزاري براي تقويت سيستم دفاع جمعي در مجموعه امنيتي منطقه‌اي شامات خواهد بود. در‌حال‌حاضر ايران با سوريه پيمان‌هاي همكاري نظامي چندي به امضا رسانيده كه زمينه را براي بسط مناسبات مشترك در آينده فراهم مي‌كند.

 

3- مجموعه امنيتي منطقه‌اي جمهوري‌هاي آسياي مركزي و قفقاز
فروپاشي نظام كمونيستي شوروي سابق و استقلال جمهوري‌هاي آسياي مركزي و قفقاز، تعريف جديدي از محيط امنيتي پيراموني ايران در اين منطقه ارائه داده است.
به لحاظ سابقه تشكيل سيستم‌هاي دفاعي- امنيتي در اين منطقه، وجود سازمان‌ گوام، سازمان همكاري شانگهاي با عضويت چين و سازمان همكاري امنيتي مشترك، بيانگر اهميت نياز به سيستم دفاعي مشترك در منطقه مزبور است.
سازمان گوام متشكل از چهار كشور گرجستان، مولداوي، آذربايجان و اوكراين مي‌باشد. يكي از اهداف سازمان تبادل فناوري‌هاي نظامي، همكاري امنيتي و كمك به توسعه سيستم‌هاي تسليحاتي اعضا آورده شده است.
سازمان شانگهاي به ابتكار چين و روسيه و با عضويت تاجيكستان، قرقيزستان و قزاقستان و با هدف پاسخگويي به نيازهاي امنيتي اين كشورها تشكيل گرديد.
سازمان شانگهاي اهداف گسترده‌اي چون مبارزه با تروريسم و تامين امنيت كشورهاي عضو را دنبال مي‌كند. با چنين نگرش مبسوط در قبال قضيه تامين امنيت، نزديكي جمهوري‌ها به يكديگر اجتناب‌‌ناپذير است. اختلافات مرزي و ارضي بازمانده از زمان شوروي كمونيستي، لزوم تقويت يك ائتلاف منطقه‌اي امنيتي در حوزه آسياي مركزي و قفقاز را تقويت مي‌كند.
رخدادهاي قرن 21 و حوادث تروريستي كه در اقصي نقاط جهان به وقوع پيوسته، همكاري‌ جمهوري‌ها را تا حد ايجاد سازمان‌هاي امنيت منطقه‌اي گسترش بخشيده است. مشكلات منبعث از تجزيه‌طلبي و تمايلات مرتبط رو به گسترش به عنوان مثال بحران قره‌باغ و اختلافات ارضي – مرزي آذربايجان و ارمنستان، مشكل شورشيان چچن، جدايي‌طلبان آبخازيا، همگي از مصاديق تجزيه‌طلبي در اين جمهوري‌ها است كه لزوم ايجاد، سيستم دفاع‌جمعي را دو چندان كرده است.
مساله ديگر حضور نظاميان خارجي در آسياي مركزي است. حضور سنگين نظاميان غرب – اروپا، آمريكا- نوعي صف‌آرايي نظامي را در ميان جمهوري‌ها به وجود آورده كه در قالب مانورهاي نظامي، پيمان‌نامه‌هاي همكاي نظامي و نهايتا تشكيل سازمان‌هاي دفاعي – امنيتي، نمود يافته است.
تحول در آيين نظامي روسيه و تلاش مسكو براي حفظ و تقويت نفوذ نظامي خود، بر اهميت توانمندي سيستم دفاع امنيتي مشترك در منطقه صحه مي‌گذارد. مسكو با كنار نهادن سياست‌هاي ايده‌آليستي پيشين به لزوم تامين امنيت خود در جمهوري‌هاي آسياي مركزي تاكيد ويژه‌اي دارد.
ويژگي‌هاي ژئوپلتيكي آسياي مركزي، به لحاظ پهناور بودن و گستردگي حوزه جغرافيايي آن و گسترش مرزهاي منطقه از فراسوي آسياي شرقي تا اروپا و حوزه بالكان، قرابت جغرافيايي و نزديكي منافع و معناي مشترك جمهوري‌ها، عنصر جغرافيا در تشكيل مجموعه امنيتي منطقه‌اي را تقويت مي‌كند.
قرار داشتن دو حوزه مهم انرژي جهان – نفت و گاز – در پاره‌اي از اين جمهوري‌ها و لزوم تامين امنيت خطوط‌ لوله نفت و گاز و ميسر عبور آنها، توسعه فعاليت‌هاي اقتصادي مشترك را در گرو تامين امنيت منطقه‌اي قرار داده است. استقرار موشك‌هاي آمريكا در چك و لهستان و تلاش‌هاي وافر ناتو، تحرك بيشتري در ميان جمهوري‌هاي آسياي مركزي و قفقاز براي تقويت سيستم دفاع دسته‌جمعي به وجود آورده است.
با اين وسعت موضوعي و مفهومي، ج‌.ا.ا نيز به دليل دارا بودن مرزهاي وسيع با آسياي مركزي، و همسايگي با جمهوري‌هاي ارمنستان، آذربايجان، تركمنستان و نيز دارا بودن ساحل مشترك با روسيه، آذربايجان و ارمنستان ارتباط تنگاتنگ و عميقي با منطقه مزبور پيدا مي‌كند.
اين ارتباط را از آن جهت مي‌توان مهم تلقي كرد كه ايران در ميان دو منطقه مهم ژئوپلتيك جهان يعني خليج‌فارس و درياي‌خزر دارد و از جانب افغانستان و عراق به عنوان دو كشور بحران‌خيز واقع شده است. حضور در اين گروه منطقه‌اي، براي ايران به منزله تنظيم روابط متعادل ميان منطقه‌اي و فرامنطقه‌اي تلقي مي‌شود.پ
به لحاظ آنكه ايران، كشوري تعيين‌كننده در منطقه است، عضويت اين كشور در مجموعه امنيتي منطقه‌اي جمهوري‌هاي آسياي مركزي و قفقاز، تعامل دو و چندجانبه ميان ايران و جمهوري‌ها ايجاد مي‌كند كه مي‌تواند فراتر از اهداف امنيتي و دفاعي دنبال شود.
قرابت فرهنگي و پيشينه تاريخي ايران با كشورهاي آسياي مركزي، برابعاد اين مناسبات مي‌افزايد و حوزه مفهومي امنيت را گسترش مي‌دهد. علاوه بر اين منافع ايران در آسياي مركزي، با حضور نظاميان ناتو و آمريكا در جمهوري‌ها، در معرض خدشه و تهديد قرار دارد. براي كاهش خطرات احتمالي وارده از جانب اين عناصر بيگانه، تقويت هيجان‌هاي دو و چندجانبه ميان ايران و جمهوري‌ها در قالب معاهدات همكاري نظامي، رزمايش‌هاي مشترك و استفاده از تكنولوژي‌هاي نظامي برتر اين كشورها، دست ايران را در منطقه بازتر خواهد كرد و حضور آن را توجيه خواهد نمود.


به طور كلي عوامل زير ايران را به محيط‌ امنيتي آسياي مركزي و قفقاز پيوند مي‌دهد:


1- شرايط امنيتي درياي خزر؛


2- عبور خطوط لوله‌هاي نفت و گاز؛


3- نظام‌هاي سكولار و غرب‌گرا و تلاش آنها براي مهار اسلام‌گرايي در منطقه؛


4- ارتباط و پيوند فرهنگي – تاريخي؛


5- حضور نظاميان ناتو در منطقه و تلاش براي خنثي كردن ابعاد منفي اين حضور بر تامين امنيت ايران و جلوگيري از تضعيف موقعيت ايران در تحولات منطقه‌اي


6- مشاركت در پيمان‌هاي نظامي منطقه.


اهميت حضور ايران در پيمان‌‌هاي نظامي آسياي مركزي از آنجا بيشتر آشكار مي‌شود كه بدانيم در‌حال‌حاضر پيمان‌هاي نظامي بسياري ميان جمهوري‌ها با يكديگر و روسيه منعقد شده كه ايران براي دستيابي به منافع منطقه‌اي خود مي‌بايست در اين فضا قرار بگيرد.
سياست روسيه در ايجاد پيمان‌هاي امنيتي- نظامي با دولت‌هاي آسياي مركزي و قفقاز، بيانگر اهميت منطقه‌ به لحاظ استراتژيك و امنيتي است.


عضويت ايران در اردوگاه امنيتي جمهوري‌هاي آسياي مركزي، اين كشورها را در منطقه امن ايران قرار خواهد داد. از سوي ديگر، اين تعاملات سازنده موجب مهار نفوذ آمريكا و اسرائيل در منطقه مي‌شود كه خود در تامين ثبات و امنيت ايران تاثير به سزايي خواهد داشت.
اقتدار جمهوري‌هاي آسياي مركزي و قفقاز، قدرت مداخله‌گر آمريكا و اسرائيل را مهار مي‌كند و باعث قطع مداخله آنها مي‌گردد. بر اين مبنا، تعامل نزديك و به هم پيوسته ايران با آسياي مركزي و قفقاز، به منزله بسترسازي براي ايجاد محيطي امن و آرام و همجواري با منطقه باثبات پيراموني خواهد بود.
تلاش‌هاي ايران براي تخفيف جنگ داخي تاجيكستان، برگزاري نشست‌هاي متعدد براي برقراري صلح بين آذربايجان و ارمنستان براي حل مساله ناگورنو- قره‌باغ از مصاديق اهميت ثبات منطقه مزبور براي ايران است. علاوه بر اين، عضويت در اين مجموعه باعث كاهش فضاي نظامي‌گري منبعث از حضور نظاميان خارجي در جمهوري‌هاي آسياي مركزي خواهد شد.

 

4- مجموعه امنيتي منطقه كشورهاي حاشيه خليج‌فارس
مي‌توان به طور مشخص، اين مجموعه را متشكل از كشورهاي عضو GCC (شوراي همكاري خليج‌فارس) تعريف كرد. GCC در سال 1981 و با عضويت عربستان، قطر، بحرين، كويت، عمان و امارات، تشكيل شد و در‌حال‌حاضر با اهداف توسعه همكاي‌هاي سياسي، اقتصادي، فرهنگي و امنيتي فعاليت مي‌كند. در اساسنامه اين شورا بر لزوم تقويت همكاري امنيتي و حفظ امنيت اعضا تاكيد شده ، اما با گذشت بيش از دو دهه از عمر اين شورا هنوز ايده فوق، تحقق كامل نيافته است.
تشكيل نيروهاي سپر جزيره و ائتلاف نظاميان كشورهاي عضو براي ايجاد يك ارتش و گارد نظامي نيرومند راه به جايي نبرد تا جايي كه وليعهد عربستان اعلام نمود كه از اين پس نيروهاي نظامي ملي هر كشور، مي‌بايست خود عهده‌دار امنيت آن باشند.
با اين حال، تلاش براي تقويت سيستم دفاع دسته‌جمعي در ميان اعضاي شورا ادامه دارد. ناسيوناليسم عربي و فرآيند استقلال اين كشورها به عنوان مسببي براي قرابت آنها در ايجاد يك نهاد منطقه‌اي امنيتي است.
عنصر ايدئولوژي و اسلام‌گرايي، عامل ديگر براي تقويت پيوند اعضاي اين گروه است. هر دو عنصر در خدمت توسعه جهان عرب قرار دارند.
در‌حال‌حاضر شورا متشكل از 400هزار نفر نيروي نظامي است كه 40درصد آن متعلق به عربستان است. با اين حال، به دليل پاره‌اي از اختلافات ميان اعضا، هنوز اهداف امنيتي آنها تحقق كامل نيافته است. اختلاف مرزي بحرين و قطر برسر چند جزيره، روابط غيردوستانه عمان و امارات، عربستان با عمان و عربستان با كويت، از جمله دلايل اين امر است. نحوه تعامل با فلسطین اشغالی نيز اختلاف‌برانگيز است. گشايش چند مركز تجاري تل‌آويو در عمان و قطر با موجي از مخالفت ساير اعضا مواجه شد.
نكته حائز اهميت آن است كه اعضاي شورا، امنيت خود را بيشتر در خارج از مرزهاي منطقه‌اي دنبال كرده‌اند. به عنوان مثال، كويت در سال 2002 قرارداد دفاعي خود را براي دومين‌بار با آمريكا تمديد كرد. امارات با بريتانيا و قطر نيز با ايالات متحده آمريكا قرارداد دفاعي امضا كرده‌اند. چنين نگاهي به امنيت، عملا باعث فلج شدن نيروهاي سپر جزيره شد.
به اين ترتيب، نوعي ناهمگوني در ميان كشورهاي عرب حاشيه خليج‌فارس به چشم مي‌خورد كه خود راه را براي رسيدن به سيستم دفاعي و امنيت دسته‌جمعي، پرفراز و نشيب ساخته است. ايران به عنوان كشور مهم حاشيه خليج‌فارس نقش مهمي در تامين امنيت آن دارد. تاثير تاريخي و اهميت حضور نظامي ايران در خليج‌فارس قابل انكار نيست.
اين تاثير تاريخي را در دوران جنگ هشت‌ساله- جنگ اول خليج‌فارس- و جنگ كويت- جنگ دوم خليج‌فارس به وضوح مي‌توان مشاهده كرد.


سهم غيرقابل انكار در تجارت و بازرگاني كشورهاي حاشيه خليج‌فارس، ورود ايران به مجموعه امنيتي منطقه‌اي كشورهاي عرب حاشيه خليج‌فارس را به سمت ايجاد يك نهاد قدرتمند سوق مي‌دهد. مكانيسم تامين امنيت منطقه به گونه‌اي است كه بدون حضور يك عضو از اعضا، نمي‌توان كارآيي و كارآمدي آن را تضمين كرد.
چالش‌هاي امنيتي و توسعه منطقه به گونه‌اي است كه در صورت وقوع و تهديد امنيت يك كشور، امنيت ساير كشورها نيز در معرض آسيب و بحران قرار مي‌گيرد.
لزوم همكاي‌هاي مشترك دفاعي و ارتقاي اين همكاي‌ها و ايجاد سپردفاعي مشترك در برابر عوامل تهديد خارجي مهم‌ترين هدف از همكاري امنيتي ايران با GCC است.
با اين حال، به دليل محدوديت‌هاي ناشي از نوع نگرش كشورهاي عرب حاشيه خليج‌فارس به امنيت و نگاه آنها به سوي غرب و به ويژه آمريكا، تحقق سيستم دفاع دسته‌جمعي چالش‌هاي بيمارگونه‌اي را پيش رو دارد.


علاوه بر اين عنصر ناسيوناليسم عربي و اختلافات ارضي ايران با امارات بر سر جزاير و موضع‌گيري قاطع اعراب در قبال ايران، دوستي و پيوند ايران با اين مجموعه را تحت‌شعاع قرار مي‌دهد.
بر اين اساس، ايران مي‌بايست راهكارها و ابزارهاي چانه‌زني ديپلماتيك را تقويت كند و راه را براي ارائه تعريف جديدي از امنيت منطقه‌اي هموار كند.

مجموعه هاي امنيتي منطقه اي در محيط پيراموني ايران


دلايل اهميت عضويت و پيوند ايران در مجموعه امنيتي منطقه‌اي كشورهاي حاشيه خليج‌فارس را مي‌توان به شرح ذيل فهرست كرد:


1- ايجاد سپر دفاعي مشترك در مقابل آمريكا و غرب؛


2- محوري كردن نقش ايران در محافظت از آب‌هاي خليج‌فارس و درياي عمان؛


3- اعطاي نقش ژاندارمري در منطقه به ايران؛


4- بازتر كردن دست ايران در تعيين سياست‌ها و استراتژي‌هاي راهبردي در منطقه؛


5- مقابله با نفوذ نظاميان خارجي و كاهش نقش آنها.


6- گسترش سطح همكاري‌ها در عرصه نظامي – دفاعي و امنيتي.

 


با عنايت به ادله مذكور، نقش و وظيفه ايران در قبال تامين ايران دول حاشيه‌اي خليج‌فارس قابل ادراك و مسلم است.

 

 

نتيجه‌گيري
با توجه به آنچه كه تحت عنوان شناخت‌شناسي محيط امنيتي پيراموني ايران صورت گرفت، امكان‌سنجي ايجاد مجموعه‌هاي امنيتي منطقه‌اي در محيط پيراموني ايران، آسان‌تر مي‌نمايد.
پيچيدگي و واگرايي نسبي در محيط پيراموني امنيتي ايران، به شكلي است كه ج.ا.ا را در يك پروسه سعي و خطا قرار مي‌دهد و تعامل با كشورهاي واقع در اين محيط را تاحدودي مشكل مي‌سازد.
با توجه به ويژگي‌ها و خصايصي كه براي چهار محيط امنيتي در پيرامون ايران برشمرديم محيط پيراموني امنيتي ايران در حالت كلي از شاخصه‌هاي زير برخوردار است:
1- ناهمگوني و واگرايي در ميان اعضاي هر مجموعه، به طور نسبي مشهور است.
2- اختلافات ارضي – مرزي ميان اعضا، غالباً وجود دارد.
3- تمايلات تجزيه طلبانه اختلافات قومي و زباني، مذهبي- فرهنگي، مشاهده مي‌شود.
4- ساختارهاي حكومتي كشورها عمدتا اقتدار محور مي‌باشند.
5- فرآيند دموكراسي در اين كشورها، ضعيف است.
6- امنيت در اين كشورها به طور كلي محسوس به امنيت ديگري گره خورده است.
7- در پروسه تامين امنيت «نگاه به بيرون» وجود دارد و عمدتا كشورها به دنبال يك نيروي خارجي تامين‌كننده امنيت خود هستند.
8- پيمان‌هاي دو يا چندجانبه نظامي و دفاع مشترك در ميان اكثر كشورها، شاكله مناسبات امنيتي آنها است.
9- در تعريف مفهوم حوزه‌هاي امنيت، پيچيدگي‌‌هايي در ميان اعضا وجود دارد كه قابل اغماض نيست.
10- مجموعه‌هاي امنيتي پيراموني ايران از حساسيت ژئوپلتيك و ژئواستراتژيك مبسوطي برخوردارند.
11- اين مجموعه‌ها هريك به نحوي درگير يك منازعه داخلي و يا يك جنگ خارجي هستند؛
12- به لحاظ ساختارشناسي هر مجموعه ازيك يا دو قدرت محوري تشكيل شده و بقيه اعضا پيرامون آن قرار دارند.
ملاحظه خصايص برشمرده فوق‌الذكر آشكار مي‌كند كه ج.ا.ا در يك محيط امنيتي واقعاً پيچيده قرار دارد كه در هر مجموعه و حتي با هر كشور عضو در هر مجموعه، به گونه‌اي از مناسبات و تعاملات نيازمند است. ضمن اينكه هرگز نبايد فراموش كرد كه ج.ا.ا. در منطقه‌اي واقع شده كه از حساسيت و آسيب‌پذيري بالايي برخوردار است و اين نكته ايران را به سمت‌وسوي ايجاد پيوندهاي محكم ديپلماتيك با كشورهاي منطقه، ملزم مي‌سازد. با توجه به تعاريف ارائه شده از مفاهيم «امنيت» و «مجموعه امنيتي منطقه‌اي»، حقيقت مطلب در اين مقوله گنجانده شده كه حفظ «امنيت‌» در نظام امنيت منطقه‌اي و در قالب هر مجموعه پيش‌ گفته، عنصر اساسي دستيابي به يكپارچگي و ائتلاف و در نتيجه افزايش ضريب امنيت مجموعه‌هاي امنيتي منطقه‌اي خواهد بود.

 

نويسنده: مريم السادات - اميرشاه ‌كرمي
منبع:  باشگاه اندیشه به نقل از سایت - تابناک - تاريخ شمسی نشر 24/10/1388